Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- بهنام عبداللهی؛ وقتی پرده پایین می‌آید و نور صحنه را می‌گیرند، داستان تازه در ذهن مخاطب آغاز می‌شود. این تعبیری است که اهل هنر از تئاتر ارائه می‌دهند. نمایشنامه زندگی محمدحسین بهجت تبریزی یا شهریار شیرین سخن هم در این تعریف به خوبی می گنجد.

شهریار که در سال ۶۷ و در سن ۸۲ سالگی مرگ را در شعر زندگی خود ردیف کرد، در سال‌های بعد از درگذشت اش به اندازه تمام سال‌های زندگی خود به شهرت رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به طوری که ۲۷ شهریور، روز بستن پرده‌های چشمان شهریار در زندگی، توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان روز ی برای پاسداشت شعر و ادب فارسی نامگذاری شد.

اگرچه در سه دهه اخیر نام شهریار بیش از هر شاعر معاصر دیگری به گوش ایرانیان و حتی علاقه مندان شعر فارسی و ترکی در تمام جهان رسیده است؛ اما مسئله غم انگیر آنجاست که شاید بیش از نیمی از همان علاقه مندان و ارادتمندان شهریار، درباره او جز اسمش و چند بیت معروفش چیز بیش‌تری نمی‌دانند.

پرداختن به زندگی، استعداد ادبی یا جهان بینی شهریار چیزی است که بی شک در این گزارش نمی گنجد و آنچه امروز به مناسبت روز گرامیداشت استاد شهریار مورد توجه قرار می‌دهیم، یک جنبه معنایی خاص در اشعار اوست. موضوع ولایت در شعر شهریار؛ چیزی که به واسطه شعرهای عاشقانه محمدحسین بهجت تبریزی، آنچنان که باید به گوش همگان نرسیده است.

اگر در آسمان شعر شهریار دنبال عشق به ولایت علی علیه السلام بگردید، شعر علی و شب، علی انسان کامل، بال ولایت، علی‌ای همای رحمت، و مهر و ماه ولایت از جمله ستارگانی هستند که می‌توانند شما را راهنمایی کنند.

در این میان کمتر کسی پیدا می‌شود که علی‌ای همای رحمت را نشنیده یا ازبر نباشد:

علی‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را / که به ما سوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین / به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند / چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ / به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن / که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من / چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

به جز از علی که آرد پسری ابو العجائب / که علم کند به عالم شهدای کربلا را

...

مرحوم آیت الله نجفی مرعشی، درباره داستان سروده شدن شعر علی‌ای همای رحمت چنین تعریف کرده است:

شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیا خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب دیدم در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و امیر مؤمنان علی علیه السلام با جمعی در آنجا حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. چند تن از شعراء عرب را آوردند. فرمودند: شعرای فارسی زبان را نیز بیاورید. آنگاه محتشم و چند تن از شعراء فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! و شهریار خواند.

آیت الله مرعشی در ادامه رؤیای صادقه‌اش فرمود: وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که در قم به نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد، دیدم دقیقاً همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده‌ام.

از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته‌ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‌ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده‌ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده‌ام.

آیت الله مرعشی در پاسخ شهریار فرمود: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیر المؤمنین علیه السلام تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت علیهم السلام را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آنگاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری را که مطلع آن را بیاد دارم، خواندید.

شهریار فوق‌العاده منقلب می‌شود و می‌گوید: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و همان طور که قبلاً عرض کردم، تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام.

آیت الله مرعشی نجفی فرمود: وقتی شهریار، تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده بود، من آن خواب را دیده بودم.

استاد شهریار از جمله شاعران زمان شناسی بود که توانست نعمت ولایت را در زمان حیات خود نیز با تمام وجود درک کند و در نکوداشت و پاسداشت مقام ولایت، با آنچه در توان داشت بکوشد. درباره دیدارها و گفتگوهای رهبر معظم انقلاب با استاد شهریار، روایت‌های بسیار شنیدنی وجود دارد.

هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۷ و به مناسبت روز جوان، رهبر معظم انقلاب دیداری با جوانان داشتند و در این جلسه گرم و صمیمی، یکی از جوانان از ایشان می پرسد: از بین شعرای معاصر، آثار کدام یک را بیشتر مطالعه کرده‌اید و به او علاقه دارید؟

ایشان در پاسخ می‌فرمایند که در هر قالب شعری به چند نفر علاقه دارند و در غزل از سه نفر نام می‌برند که یکی از آنها، «شهریار» است. ایشان می‌فرمایند: «از شعر شهریار خیلی خوشم می‌آمد و با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم، قبل از انقلاب هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.»

علاقه و عشق شهریار به ولایت و رهبری و علاقه حضرت آیت الله خامنه ای به استاد شهریار زبانزد عام و خاص است.

اواخر تیرماه سال ۶۶، قرار است رئیس جمهور به استان آذربایجان شرقی سفر کنند. یکی از برنامه‌هایی که معظم له روی آن تاکید ویژه دارند، دیدار با استاد شهریار است. شب شعری در محل استانداری تدارک دیده می‌شود. ساعت اندکی از ۹ شب گذشته و کسی وارد می‌شود و خبر از ورود استاد را می‌دهد. آیت الله خامنه ای با ورود استاد از جا بر می‌خیزند. بعد از سلام و علیک، یکدیگر را عاشقانه در آغوش می کشند. تبسمی زیبا بر لبان آیت الله خامنه ای نقش بسته و به شهریار می‌گویند که از علاقه‌های زندگی ام زیارت حضرت عالی بود و الحمدلله امشب موفق شدم. شهریار نیز با سیمایی مبتهج و بشّاش چشم در چشم ایشان دوخته، کم کم حلقه اشک دور چشمان استاد را فرا می‌گیرد و وقتی توجه خود را معطوف به دست راست ایشان می‌کنند، بغض به اشکی سرازیر تبدیل می‌شود. شهریار زیر لب می‌گوید: «پسر عموجان! ابوالفضل مایی، تو هم مثل حضرت ابوالفضل دستت را دادی در راه اسلام و امام و انقلاب. آخر این چه شقاوتی ست که با این دست چنین کنند؟»

شهریار در این شب شعر، غزل معروف «کشتی نجات» را قرائت می‌کنند که همواره با تحسین آیت الله خامنه ای و حضار همراه است.

گل و شمعم به مزار دل خونین آمد
گفت پاشو که مسیحات به بالین آمد

ناخدا نوح نبی بود که کشتی نجات
راه طوفان زد و با بار دل و دین آمد

قاصد کوی خدا را چه بنامیم ای دوست
چه به از آنکه به سر سوره یاسین آمد

رهبر معظم انقلاب علاقه خاصی به استاد شهریار داشتند که این علاقه در رویدادهای متعدد و سالیان سال تجلی یافته است. از جمله در سال ۸۵ در جریان برگزاری کنگره یکصد سالی استاد شهریار، رهبر انقلاب فرمودند:

شهریار شاعر بسیار بزرگی است. تجلیل از او حقیقتاً تجلیل از شعر فارسی و ادب فارسی است. علاوه‌ی بر این، شخصیّت خود شهریار به نظر من با قطع نظر از محصول ذهن او -که شعر او است- شخصیّت برجسته‌ای است.
شهریار یک شخصیّت پاکیزه و دارای خصال برجسته‌ی اخلاقی بود. یک انسان متواضع، حق‌پرست، پارسا، بسیار صمیمی و صادق؛ از جمله‌ی کسانی که کالای شعر خود را حاضر نیست به کسی بفروشد؛ این خیلی مهم است.

شهریار برای بسیاری از شاعران جوان در ایران و سراسر دنیا یک الگوی کم نظیر است. مهم‌ترین درسی که پیروان راه او می‌توانند بیاموزند، این است که همیشه فوت و فن حرفه‌ای در شعر و ادب و هنر حرف اول را نمی‌زند؛ گاهی باید عاشق باشی و بگذاری عشق به جای تو سخن بگوید.

کد خبر 5026058

منبع: مهر

کلیدواژه: شهریار تبریز امام علی ع ویروس کرونا شیراز شهرکرد بوشهر آمار کرونا بازگشایی مدارس هفته دفاع مقدس شیوع کرونا توهین به پیامبر گرگان انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات مرحله دوم مجلس یازدهم کرمانشاه محرم 99 آیت الله خامنه ای علی ای همای رحمت استاد شهریار علیه السلام شعر شهریار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۲۶۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب، طاهره تهرانی: کمال‌الدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی که «نخلبند شُعرا» و «خلاّق‌المعانی» و «ملک‌الفُضَلا» نیز خوانده می‌شده، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری و متولد سال ۶۸۹ هجری قمری است. تخلص او در همه شعرهایش «خواجو» است که از باب تحبیب، مصغر خواجه است.

دوران کودکی و جوانی

او فرزند خانواده‌ای بزرگ در کرمان بود، دوران کودکی را در همان شهر ماند و سپس سفرهای طولانی خود را به حجاز و شام و بیت‌المقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضی از بندرهای خلیج‌فارس آغاز کرد، بهره او از این سفرها تجارب زیاد و توشه‌های بسیار از دانش بود.

سال‌های سفر و گشت و بازگشت

خواجو مدتی در بغداد اقامت داشت و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت، اما ممدوحش ابوسعید بهادرخان کشته شده بود و غیاث‌الدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو به‌دست مخالفانش به قتل رسید. و خواجو سلطانیه بی‌سلطان را لایق اقامت ندید:

از آن خواجو ازین منزل سفر کرد

که سلطانیه بی‌سلطان نخواهد

سپس به اصفهان و از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو، علی‌الخصوص در سایه لطف و عنایت شاه شیخ ابواسحق زندگی کرد، هرچند که روابطش با امیر مبارزالدین رقیب او نیز خوب بود.

حافظ و خواجوی کرمانی

حافظ مشهورترین هم‌عصر خواجو است، و چون به سال و تجربه شاعری خواجو بر او مقدم بود، در مدتی که مقیم شیراز بود مانند دوستی که سِمَت رهبر و استاد هم داشته باشد بر اندیشه حافظ تأثیر گذاشت؛ و به‌همین دلیل در دیوان حافظ بیت‌های زیادی به تقلید یا به استقبال از غزل‌های خواجو می‌بینیم، در بسیاری موارد هم در معنی و لفظ از او اقتباس کرده است. البته که حافظ ابیات و مصراع‌های زیادی هم از سعدی به کار برده، چنانچه در بیتی منسوب به حافظ به هر دو اشاره شده:

استاد سخن سعدی ست پیش همه کس اما

دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو

شیوه سخن سرایی

مضامین عرفانی در غزلیات او بسیار زیاد است، و همچنین مبارزه با زهد و ریا و بی‌اعتباری دنیا و مافیها نیز در شعر او پرتکرار است؛ ضمن اینکه با زبان طنز و هزل به انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان و ریاکاران در آن روزگار پرداخته است. او به سبک سنایی غزل‌سرایی می‌کرده و در مثنوی، فردوسی را الگوی خود داشته؛ در ریاضیات طب و نجوم هم صاحب نظر بوده است.

در دیوان اشعار او به سبک باقی شعرای آن عصر در منقبت و مدح پیامبر و خلفا اشعاری هست، اما او در دو شعر به صورت جداگانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و در شعری دیگر چهارده معصوم را مدح کرده و به آنها متوسل شده است که به اختصار به آنها می‌پردازیم. نخست ابیاتی از قصیده منقبت حضرت علی (ع):

وجه برات شام بر اختر نوشته اند

و اموال زنگ بر شه خاور نوشته اند

مستوفیان خسرو کشور گشای هند

بر باختر مواجب لشکر نوشته اند

در باب ظلمت آنچه خضِر نقل کرده است

بر گرد بارگاه سکندر نوشته اند

دیوانیان عالم علوی به مُشک ناب

واللیل بر حواشی دفتر نوشته اند

کتابیان رقعه نویسِ سوادِ شام

والنَّجم برِ صحایف اختر نوشته اند

دانی که چیست اینکه خطیبان آسمان

برطرف هفت پایه‌ی منبر نوشته اند؟

یک نکته از مکارم اخلاق مرتضیست

کانرا برین کتابه به عنبر نوشته اند

در معنیِ فضیلتِ داماد مصطفی

پیران هفت زاویه، محضر نوشته اند

منظومه‌ی محبت زهرا و آل او

بر خاطر کواکبِ ازهر نوشته اند

دوشیزگان پرده نشین حریم قدس

نام بتول، بر سر معجر نوشته اند

انجم، کلام مرتضوی را ز راه یُمن

برگرد این رواقِ مدوّر نوشته اند

بر هفت هیکلِ فلکی هر دعا که هست

آن از زبان صاحب قنبر نوشته اند

رمزی که در مطاوی طومار کبریاست

بر نام اهل بیت پیمبر نوشته اند

از دست و پنجه اسدالله کنایتی‌ست

حرفی که بر جبینِ غضنفر نوشته اند

نامش نگر که قلعه نشینان موسوی

مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند

نعتش نظاره کن که رهابین عیسوی

بهر شرف بر افسر قیصر نوشته اند

القاب عالیش ز پی اکتساب قدر

بر سقف چار صفّه ی شش در نوشته اند

ابیاتِ شوقِ آنکه نبی را برادرست

اجرام بر روانِ چو آذر نوشته اند

لشکرکشان عالمِ جان، نام دُلدُلش

بر کوهه های زین تکاور نوشته اند

صنعت گران چرخ، به زر وصفِ ذوالفقار

بر تیغ خور نوشته و در خور نوشته اند

ذکر غبارِ درگه آن میر هاشمی

شاهان سرفراز بر افسر نوشته اند

در گوش ما مدایح شبّیر خوانده اند

بر جان ما مناقب شبّر نوشته اند

اشعار من که مادح اولاد حیدرم

هم بحر مشق کرده و هم بر نوشته اند

شادم بدین که بر صفحات عقیدتم

شرح خلوص آن شه صفدر نوشته اند

خواجو کمال نامه‌ی مستان حیدری

بر جان عارفان قلندر نوشته اند...

در قصیده هفتاد بیتی از بخش بدایع الجمال دیوان اشعار خواجو این ابیات در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده است:

سالکِ دل یافته نکهتِ روح القدس

چون نبیِ یثربی، بوی اویس قرن

انوری خاوری، از سر صدق و صفا

ورد زبان ساخته مَحمِدَتِ بوالحسن

قاضی دین رسول، خازن گنج بتول

قامع کیش هبل، ماحی نقش وثن

خون شفق در کنار، چرخ به سوگ حسین

دود غشق در جگر، دهر به داغ حسن

چون برسیدی بحال دم مزن از قیل و قال

چون بگذشتی ز قال بیش مگو ما و من

تا نکنی ورد خویش، ذکر شه اولیا

از ورق خاطرت محو نگردد مِحَن

شیردلِ لافتی، شیر خدا مرتضی

حیدر خیبر گشا صفدر عنتر فکن

ناصب رایات علم، شارح آیات حق

واسطه‌ی کاف و نون، کاشف سرّ و علن

شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه

کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان

مرغ سلونی صفیر، بحر خلیلی گهر

تازی دُلدُل سوار، مکّی قدسی سنن

ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم

روح مسیحا شیَم، خضر سکندر فطن

مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل

فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن

گفته ز تعظیم شأن، مَحمِدَتش مصطفی

خوانده ز فرط جلال، منقبتش ذو المنن

نعل سم دلدلش تاج سر فرقدین

خاک ره قنبرش سرمه چشم پرن

سبحه طرازان قدس، در حرمش معتکف

قلعه گشایان چرخ، بر علمش مفتتن

دست مده جز بدو، تا نشوی پایمال

فتنه مشو جز بر او، تا بره‌ی از فتن

جان ثنا خوان من، تا ابد از مدحتش

باز نیاید چو مرغ، از گل و برگ سمن

در ره مهرش فلک، مشوره با من کند

زانک بود مستشار، نزد خرد مؤتمن

چون ببرم از جهان، حسرت آل رسول

روز جزا در برم، سوخته بینی کفن

ترکیب بند خواجو در منقبت حضرت رسول و ائمه اطهار نیز بسیار مفصل و خواندنی است:

به نوک خامه‌ی صورت گشای کن فیکون

که بست در شکن کاف تاب طره نون

حروف مصحف مجدش منزه از کم و کیف

سطور لوح جلالش مقدس از چه و چون

چو صفر هیچ بود در ازای قدرت او

هر آنچه در قلم آید ز لوح بوقلمون

به حکم اوست که ضحّاک صبح کشور گیر

دهد به مهر دُرفشان درفش افریدون

بنات غیب ز بهر نظاره‌ی صنعش

سر از دریچه‌ی ابداع می‌کنند برون

فلک به چرخ درآید چو نام او شنود

ملک سجود کند چون کلام او شنود

به ماه روی شب افروز الذی اَسری

که یافت مشتری از مهر او عُلُّو بها

گشوده دیده ی ما زاغ در جهانِ اَبیت

فکنده تختِ دنی در مکان او اَدنی

کشیده رختِ لعُمرک به خیمه‌ی لَولاک

چشیده نُزل فاَوحی ز خوانِ ما اوحی

به عکس روی چو مه، صبح طیبه و یثرب

به چین زلف سیه، شام مکّه و بطحا

نداده بی نظرش اختران به کعبه شرف

ندیده بی قدمش رهروان ز مَروه صفا

ز نور معجز او اقتباس کرده کلیم

ز خوان دعوت او چاشت خورده ابراهیم

بدان امیر که شد شاه چرخ چاکر او

نمونه ای‌ست مه نو ز نعل استر او

ز تختگاه سَلوُنی از آن علم بفراخت

که بود مملکت لَو کشف مسخّر او

به حکم قاطع کشور گشای مصطفوی

نبی مدینه‌ی علم آمد و علی در او

هلال شامی اَبرَش سوار قلعه نشین

شده ست حلقه به گوش غلام قنبر او

چو کعبه مولد او گشت از آن سبب شب و روز

کنند خلق جهان سجده در برابر او

گدای درگه او شو که شاه مردان اوست

پلنگ بیشه‌ی اسلام و شیر یزدان اوست

در ادامه در هر بند از حضرت زهرا سلام الله علیها تا امام حسن عسکری علیه السلام را نام برده و سپس به ذکر حضرت حجت بن الحسن می‌پردازد:

به مقدم خلف منتظر امام همام

مسیح خضر قدوم و خلیل کعبه مقام

شُعَیب مدین تحقیق، حجت القائم

عزیز مصر هدی، مهدی سپهر غلام

خطیب خطه افلاک، منهی ملکوت

ادیب مکتب اقطاب، محیی اسلام

شه ممالک صاحب الزمان که زمان

به دست رایض طوعش سپرده است زمام

به انتظار وصول طلیعتش خورشید

زند درفش دُرفشنده صبحدم بر بام

نه در ولایت او در خورست رایت ریب

نه با امامت او لایق ست آیت عیب

که شمع جان من از نور حق منور باد

دماغ من ز نسیم خرد معطر باد

مرا که مالک ملک ملوک معرفتم

جهان معرفت و ملک دین مسخّر باد

دلم که مهر زند آل زر بر احکامش

فدای حکم جهانگیر آل حیدر باد

ضمیر روشن خواجو که شمع انجمن است

چراغ خلوتیان رواق شش درباد

روان او که شد از آب زندگی سیراب

رهین منت ساقیِّ حوضِ کوثر باد

در آن نفس که بود مرغ روح در پرواز

مباد جز به رخ اهل بیت چشمش باز

در رباعی دیگری نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره می‌کند:

آن شاه که شهر علم را آمد در

پشت سپه و ابنِ عَمِ پیغمبر

شاه شهدا، میر نجف، جفت بتول

داماد رسول و شیر یزدان، حیدر

دیگر آثار خواجو عبارت اند از خمسه خواجو یا پنج مثنوی همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمال‌نامه و گوهرنامه؛ رساله‌ی البادیه؛ رساله‌ی سبع المثانی؛ رساله‌ی مناظره شمس و سحاب.

آرمیده در تنگه الله اکبر

سرانجام در سال ۷۵۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت و بدنش را در تنگ الله‌اکبر شیراز (نزدیک دروازه قرآن) به خاک سپردند.

کد خبر 6091788 طاهره تهرانی

دیگر خبرها

  • پاسخ آیت‌الله فیاضی به سؤالی پیرامون رفع اضطراب
  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • چرا ژاپنی‌ها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
  • اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
  • مطهری امام
  • «با شما سربلندیم» شعار دهه کرامت
  • تصاویری از رهبر انقلاب در خلیج فارس
  • قدردانی جمعی از استادان و شخصیت‌های حوزوی از آیت‌الله جوادی آملی
  • ‍ انتصاب سرپرست معاونت سیاسی استاندار سمنان